هفت‌شنبه باکره
هفت‌شنبه باکره

هفت‌شنبه باکره

سیلاب اشکات ...

وقتی سرت رو سینم بودُ

خودتو تو دلم جَمُ جور میکردی ...


گرمی گونه‌هات ..

رو انگشتام حس میشد

وقتی تو هق هق گریه بودی ...


آره ؛

دلم هوای اون روز بارونی رو کرده ...

هوا سرد بود ..

اما بودن آغوش گرممون ،

همین کافی بود ... ! 




نظرات 6 + ارسال نظر
فاطمه سه‌شنبه 4 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 09:03 ب.ظ http://fateme.blogsky.com

همیشه همینه..

همیشه ...

میثم سه‌شنبه 4 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 09:06 ب.ظ http://meysam-mn.blogsky.com

وبلاگت قشنگه وقت کردی به وبلاگ منم سر بزن خواستی تبادل لینک کنیم

ممنونم ...

میخونمتون

لینک میشید

نازنین زینب چهارشنبه 5 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 02:54 ب.ظ http://zendegikon.blogsky.com

هوووم...

طنین چهارشنبه 12 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 11:15 ق.ظ

.
.


گاهی یک نگاه

برای آب شدن تمام یخ های دنیایم

کافیست

.
.
.
.
چیزی واسه گفتنم نذاشتی دختر

شقایق دوشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 12:34 ب.ظ http://www.horm.blogsky.com

عسیسم چه باحال

اوهوم ... :x

دیوانه شنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 10:46 ب.ظ

آغوش گرم تو . همین کافیست

اوهوم .. همین کافیست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد