هفت‌شنبه باکره
هفت‌شنبه باکره

هفت‌شنبه باکره

...

چقــدر غـریب شده اینـجا .. 



شهـرِ من ...

سایه‌ی درخت‌ها تمام خیابان را پوشانده بود ،

سیاهی دورترُ دورتر می‌شد ..


شاخُ برگِ درختان روی جاده خم شده بود ،

درختان بید پریشانیِ موهایِشان را به رخ جاده می‌کشیدند ..


و منی که در پسِ این جاده ،

روی جدول‌های نیمه کاره 

آهستهُ منظم 

راه می‌رفتم ..



پا برهنه ...

آرامش ینـی پابرهنـه رو چمن راه رفتـن !! .. : )