هم آغوشیهایی که شبهای غم/خوارِ خیابان
شهوتِ دو سایه را تحریک میکرد ..
یک سایه من،
و دیگر سایه تو ..
آن شب جنجالی برپا شده بود
منی که بیخیال از هر واژهی تو نزدیکِ هر کوچه خود را
دیوانه میکرد از خواستن، آزادی
و تویی که روبروی تاریکیِ هر کوچه
شهوتِ خواستهاش را کُشتی ..
پ.ن : منُ توهایی که همهی ما با خودمان حمل میکنیم بی آنکه بدانیم چرا ...
خوندمش , فقط
نفهمیدمم چی گفتی ..
فقط دلم خواس با این حالم بیام اینجا ..
یهویی ..
: ((
یکم فکر میبره ...
نمیدونم چرا اینجوری نموشتمش ..
فاطمه :( ..
چی شدی تو دختر؟ :(
یه روزی یا یه شبی بیا پیشم یکم ..
:*
آنکه میگوید دوستت میدارم
خنیاگرِ غمگینیست
که آوازش را از دست داده است.
ای کاش عشق را
زبانِ سخن بود
هزار کاکُلی شاد
در چشمانِ توست
هزار قناری خاموش
در گلوی من.
عشق را
ای کاش زبانِ سخن بود,شاملو (تبریک کارات داره خیلی قوی تر میشه...)
به به ... شاملو
مرسی
خیلی ممنونم ازت که همیشه به یادِ نوشته هامی
خیلی بهم امید میده
پس چی فکر کردی میخام 1روز که برگشتم کتابتو ببینم و بخرم... کارات داره بهتر میشه و مفهومی تر خوشحالم...
اوووو بیخیال بابا :))))
اینایی هم که میبینی مینویسم واسه اینه که اینجا خاک نگیره
وگرنه خیلی وقته که اونجور که خودم دلم میخواد ننوشتم ..
گاهی وقتا میگم واسه چی بنویسم
وقتی کسی نمیبینه
اما بعد میبینم نه
هنوز هستن کسایی که میان گاهی اینورا
و این امید میده بهم
وقتی به مرگ فکر میکنم
میدانم
باید به زندگی فکر کرد
وقتی به زندگی فکر میکنم
میدانم
چیز دیگری نیست
باید به تو فکر کنم
وقتی به تو فکر میکنم
نمیدانم
چه کنم
----------------------------------------------
فقط مرا باور کن همین!
باور دارم عزیزم :x
تو واسه دله خودت بنویس نه دیدن کسی,اون هایی که باید ببینن میبینن...بعدشم اگه هیچکی قبولت نداشته باشه میدونی که من قد 1 دنیا قبولت دارم پس نا امیدم نکن دیگه :( ...
دلم بهونه گیر شده
خیلی سخته شرایطی که دارم الآن
چشم..
مرسی که همراهمی همیشه
این حسو اصلا" دوست ندارم! چشم!
کدوم حس؟
... بیتی
جانم؟
اسمت آشناس اما یادم نمیادت
میشناسمت خانومی؟
اینجا فک کنم یه کامنت دادم قبلنا / پریده 75
نه نپریده ...
مطمئنم نپریده {75}
ینی چی شده ؟ {75}